به نام خداوند لوح و قلم / حقیقت نگار وجود و عدم

"نگاشته هایی به قلم معصومه اثباتی"

او با من است، تا آخرِ همیشه…

به نام آن وجودی که وجودمان از وجودش شده موجود ….. مرا با آن خدایی حرف باشد که جان در دست او ، بامن نباشد به امید هزار و یک هزاران بدان حرف و حدیث و نامه باشد در این دریای بی حاصل چگونه توان بودن اگر اویی نباشد خدایی کز ترابی دون و پستش من و تو ما و او دنیا بباشد پدید آورده است و یک […]

انتظار ها«دو»

مرضیه خانم، مادرمحمد، لبخند ملایمی به چشمان خسته محمد ارزانی داشته وگفت: پسرک مرد من، نگران نباش حال او خوب است، فقط کمی ترسیده و از ناراحتی فشارش افتاده. درآن لحظه محمد طوری خوشحال شد که خستگی نبرد را از یاد برد و درخلوت خود وخدایش،سپاسگزاری اورابه جای آورد که نذر اورا قبول کرده. با […]

انتظار ها«یک»

بسم الله الرحمن الرحیم انتظارها روزی بود و روزگاری ، شهری خرم در کشوری خرم تر وجود داشت که خرمشهر نامش بود. شهری به زلالی خلیج فارس واستقامت دماوند، خرمی آن از جنس خرمی جنگل حرا بود. در این شهر خرم انسان های خرمدلی هم سکنا داشتند. انسانهای پاکدلی همچون حاج مصطفی شاهد. حاج مصطفی […]

در دل رویاها…

به نام خدای من و رویاهای منمی بندم چشمانم را و می بویم عطر عود و می چشم طعم موسیقی بتهوون را و با این حال شگرف می غلطم در رویاهای ناتمامم. هر نوتی از موسیقی دنیایی بلکه هم بیشتر برایم تداعی میکند و در دنیایی تازه تر و شیرین تر و خوش طعم تر […]

آمار بازدید مطالب من در ویرگول سال ۹۸

اگر دستاوردی را نتوانم اندازه بگیرم، چیزی در دست ندارم. اشتباه نشود، این به معنای تمایل به بهترین بودن و یا میل به اثبات چیزی نیست، اما تنها چیزی که می‌تواند برای بهتر شدن به من کمک کند یک نقشه راه است، از مسیری که طی کرده‌ام، تا بدانم چه اثری از خود به جا […]

آیینه و دل،خودت قیاس کن…

به نام خدایی که دل را چون آیینه آفرید اینک که می‌خواهم دل و آیینه را به قیاس کشم نمی دانم کار سختی پیش رو دارم یا سهل ، شاید سخت باشد آینه را از دلی کین دار تشخیص دادن. به سبب نور ، درخشش و تلألو آیینه ، چه پلشت است که آن دل […]

باران زیباتر از همیشه…

به نام خدایی که در این نزدیکی است… حالم حال دیگر است اینک ، کاغذ ها و قلم ها توان نگاشتن آن دگرگونی هایم را به دستان ناتوان خود نمی یابند و ناگزیر حال آشوب حاکم بر دلم را با فریادهای سکوت هم پا می نمایم باشد که حالم حال دیگر شود. سکوت مرگبار اتاقم […]

چشمان رنگی من دیدند…

چشمان رنگی من دیدند چشمان رنگی ام را به جهان گشودم و دیدم آن چه را که باید. دیدگانم مرا لذت زندگی بخشیدند لذت دیدن. دیدگانم به من: خنده های شیرین پیرزنی گریه های شیرین تر نوزادی آتش خشمین را دریای نیلین را گل‌های سرخین را سرسختی کوه را پشتکار رود را بخشندگی آفتاب درخشندگی […]

نامه زینب…

نامه زینب[۱]… در حیاط مدرسه بودم، گشت می زدم تا بچه ها با دیدن ابهت اخم هایم، خرابکاری راه نیندازند. گشت میزدم و از بالا به پایین و از راست به چپ می رفتم، گرچه مجبور بودم با بچه ها سنگین رفتار کنم تا به قول معروف،پررو نشوند اما صداهای قشنگ کودکانه که می گفتند […]

” تاثیرات فضای مجازی در زندگی “

امروزه گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات به گونه ای است که در هر کجای زندگی انسان، جلوه های حضور فناوری اطلاعات و ارتباطات به چشم می خورد. اینترنت و سرویس های ارائه شده در قالب آن، در عین حال که ابزار مفیدی برای کسب و تبادل اطلاعات است اما می تواند مخرب نیز باشد. اینترنت […]

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا